یک روز گرم زمستان
یک روز جمعه که نهار باعمووبی بی عمه شان رفتهبودیم پارک فجربچه هاخیلی بازی کردند وقتی که برگشتیم بچه ها ازشدت خستگی خوابیدند
من بعدازیک مدت طولانی که دستگاه رایانه خراب بودحال تصمیم گرفتم که به وبلاگ گل پسرهایم سری بزنم
گل پسرهایم باپسرعمویش
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی