سوارکار ماهر
امیر عزیز مادر یک روز که به پارک رفته بودیم به باباش گفت که می خواهم سوار اسب شوم باباش هم سوارش کرد و یک دور در پارک زد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی
امیر عزیز مادر یک روز که به پارک رفته بودیم به باباش گفت که می خواهم سوار اسب شوم باباش هم سوارش کرد و یک دور در پارک زد